هر فرد در طول
زندگی خود ممکن است برای مدتی احساس خستگی زودگذر یا طولانی نماید. خستگی
زودگذر می تواند ناشی از کار زیاد، مشغله های فکری ، تضادهای خانوادگی ، عدم
تحرک کافی ، تغذیه نامناسب یا کم خوابی باشد. خستگی زودگذر معمولاً با استراحت
، کاهش حجم کار و رفتن به مسافرتی کوتاه و نشاط آور تسکین یافته یا کاملاً بر
طرف می شود.اما خستگی مزمن عارضه ای جدی و قابل تأمل است زیرا این نوع خستگی
مستمر و فرسایشی است ، به گونه ای که شخص مبتلا به خستگی مزمن نه تنها آرامش و
قرار خود را از دست می دهد و قادر به انجام کامل تعهدات اجتماعی و خانوادگی خود
نیست بلکه ادامه خستگی مزمن به افسردگی و انزوای شخص بیمار می انجامد. خستگی
مزمن یک اختلال ضعف آور همراه با ناراحتیهای جسمی ، مزاجی و عصبی روانی است .
آمار مبتلایان به بیماری خستگی مزمن بیانگر این واقعیت است که عارضه این نوع
خستگی در زنان دو برابر مردان است . سن متوسط ابتلا به بیماری خستگی مزمن بین
25 تا 45 سالگی است . گرچه مواردی از خستگی مزمن در سنین کودکی و افراد مسن نیز
مشاهده شده است . خستگی مزمن معمولاً توأم با علائمی مانند عدم تمرکز فکری ،
سردرد، گلو درد، دردهای عضلانی ، درد مفاصل ، دل پیچه ، تب ، افزایش ضربان نبض
، حساسیت غدد لنفاوی ، درد در قفسه سینه ، تعریق شبانه ، بیخوابی ، کاهش یا
افزایش وزن و درنهایت مشکلات روانی و جسمانی است . خستگی مزمن زمینه ساز بیماری
افسردگی است ، زیرا افسردگی یکی از پی آمدهای ناگوار ادامه خستگی مزمن است . از
همین رو اکثر روانپزشکان نشانه های خستگی مزمن را اساساً یک اختلال روانپزشکی
دانسته و سایر نارسایی های عصبی و جسمی را از عوارض ثانویه بیماری خستگی مزمن
می دانند. اغلب مبتلایان به خستگی مزمن اظهار می دارند که فشار شدید جسمی و
روانی در تشدید بیماری آنها مؤثر است و با افزایش فشارهای جسمی و روانی
اختلالات فکری و دردهای جسمی آنها فزونی می یابد. یکی از نکات قابل تأمل در
زندگی افراد مبتلا به خستگی مزمن "زندگی یکنواخت عاری از نشاط "، "یأس و بدبینی
"، "کم خوابی و خواب نامنظم "، "تغذیه نامناسب "، "عدم تحرک کافی "، " لذت
نبردن از مواهب زندگی "، " تمایل به گوشه گیری و ترک فعالیت های اجتماعی " است
. بیماران مبتلا به خستگی مزمن بسته به جایگاه اجتماعی خود و شدت بیماریشان جهت
تطابق با وضعیت اجتماعی و خانوادگی معمولاً به یکی از شیوه های رفتاری "خشونت
"، "مهرطلبی و تکیه زدن به دیگران برای دریافت کمک " یا "عزلت جوئی " متوسل می
شوند. حال در ذهن این سؤال مطرح می شود که عوامل پیشگیری جهت عدم ابتلا به
خستگی زودگذر و خستگی مزمن ناشی از کار مداوم و طاقت فرسا کدامند و راهکارهای
نیل به زندگی نشاط آور چیست ؟ قبل از وارد شدن به این مقوله نخست باید به این
واقعیت توجه نمود که انسان موجودی است با خصیصه جمعی مملو از عاطفه و احساسات
با جسمی آسیب پذیر و شکننده ! از این رو اگر این استدلال را بپذیریم که هر
انسان برای ادامه زندگی نشاط آور نیاز به جسم و فکر سالم دارد می توان نتیجه
گرفت که فشار کاری زیاد و بیش از توان فکری و جسمی ، محیط زیست آلوده ، عدم
تغذیه مناسب و به موقع ، شرایط بدعاطفی و عدم تحرک کافی یقیناً پی آمدی جز عدم
تعادل روانی و جسمی را به دنبال نخواهد داشت و تبعات آن زمینه ساز خستگی زودگذر
یا مزمن و در نهایت افسردگی می گردد. بنابراین برای رهایی از این معضل ناشی از
زندگی صنعتی در شهرهای بزرگ باید در کنار کار روزمره برای تلطیف روان خود و
برخورداری از شرایط مطلوب عاطفی و جسمانی از ارتباطات مثبت اجتماعی بهره گرفت و
با ایجاد روابط انسانی در محیط کار، خانواده و ارتباطات سازندة اجتماعی طعم
عواطف زیبا را در زندگی احساس نمود. یکی از عوامل تعیین کننده در ارضای عاطفی و
احساسی هر انسان توجه و وقت گذاشتن برای اموری است که بدان علاقه دارد و
ازانجام آن احساس رضایت و نشاط می نماید. از این رو تا بدان حد در کار روزمره
نباید غرق شد که علایق و خواسته های قلبی را نادیده گرفت . افزون بر این با
تغذیه نامناسب و عدم تحرک کافی ، نیز جسم را نباید دچار فرسایش زودرس نمود.
بنابراین اگر شرط موفقیت در کار و زندگی برخورداری از فکر و جسم سالم است می
توان نتیجه گرفت که یک مدیر موفق افزون بر ایجاد شرایط مطلوب عاطفی در محیط کار
و خانواده باید از طریق ورزش ، تغذیه مناسب و قدم زدن در هوای تمیز، علی الخصوص
در هوای کوهستان شرایط مناسب برای تحمل استرس های ناشی از کار سنگین را فراهم
آورد. |